وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد، وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی، وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی، وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند، وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند، وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی، وقتی احساس کنی تنهاترین هستی، چشمهایت را ببند و از ته دل بخند...
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/6/16 ] [ 10:11 عصر ] [ معصومه جعفری ]
[ نظرات () ]